شب بود بیابان بود زمستان بود
بوران بود سرمای فراوان بود
یارم در آغوشم هراسان بود
از سردی افسرده و بیجان بود
فریدون فرخزاد - شب بود بیابان بوددانلود آهنگ + متن آهنگ در ادامه مطلب ...
شب بود بیابان بود زمستان بودبوران بود سرمای فراوان بودیارم در آغوشم هراسان بوداز سردی افسرده و بیجان بوداز بهر آن سیمینبر خوشگلاز جسم و جان خود بودم غافلمیکوشیدم بهرش از جان و دلمیبردمش با خود سوی منزلگیسویش، از باد و باران گشته آشفتهدر مویش گویی مروارید غلتان خفتهطی شد راه دشوار، آخر بر من و یاربا بوسهای گرمی به او دادمبا لبهای چون قند، بر رویم زد لبخندبرد آن همه رنج و غم از یادم
پیکوفایل