بهر هر یاری که جان دادم به پاس دوستی
دشمنیها کرد با من در لباس دوستی
...
تنها تویی تنها تویی در خلوت تنهایی ام
تنها تو می خواهی مرا با این همه رسوایی ام
...
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست
...
غمی خواهم که غمخوارم تو باشی
دلی خواهم دلآزارم تو باشی
جهان را یک جوی ارزش نباشد
اگر یارم اگر یارم تو باشی
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
...
عاشقم ، سوخته ام ، وابگذارید مرا
لحظه ای با دل شیدا بگذارید مرا
...
تو را با غیر می بینم،صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
نشستم،باده خوردم،خون گریستم،کنجی افتادم
تحمل می رود اما شب غم سر نمی آید
...
هرچه کردم که شوم با تو هم آغوش، نشد
یا کنم قصه عشق تو فراموش نشد
...
ایکاش که من خطا نمی کردم
دل را به تو آشنا نمی کردم
یا از تو به قهر می کشیدم پا
یا هستی خود تبا نمی کردم
ناشناس - دکلمه
دانلود دکلمه + متن آهنگ در ادامه مطلب ...
ابوالفضل: بهترین دکلمه ای که گوش دادم، عجب صدایی،عجب آهنگ سوزناکی :( و عجب اشعاری.
دانلود آهنگ + متن آهنگ در ادامه مطلب ...