من آن آواره ی بشکسته حالمز هجرانت بتا رو بر زوالممنم آن مرغ سرگردان و تنهاپریشان گشته شد یکباره حالمزهر سر بر سر سجاده کردمدعایی بهر آن دلداده کردمز حسرت ساغر چشمانم ای دوستزبان از یکسره از باده کردم
ادامه مطلب ...