اس ام اس گرگ

گلچین اس ام اس و جملات زیبا درباره گـــــرگ
:: ورود به بخش اس ام اس ::



به نفس های خــستـــــه این "گــــــــــــــــرگ" نگاه نکن!!!
دنیــــــــا رابرای کسی دریدم........
که مـــــــرا به "سگی" فروخت!
.
.
لعنت به دنیایی؛
که "گرگــــــــــــــــــ" باشی و،
زندگی ات سگــــــــــــــی باشد...
.
.گرگ اگر هوس گوشت کند، پوست شکار برایش مهم نیست..
.
.
یــا آشتــی یــا جــنــــگ
قهر واسه شغـال‌هاست

بقیه اس ام اس ها در ادامه مطلب ...


در جوانی جان گرگت را بگیر

وای اگر این گرگ گردد با تو پیر
.
.
.



و تو ﭼﻮﻥ ﮔﺮﮒ ﺷﺪﻩ ای
ﺩﯾﮕﺮ برایت شعر نمی خوانند
و تو ﭼﻮﻥ ﮔﺮﮒ ﺷﺪﻩ ای
دنیا را برایت زهر می خواهند
و تو ﭼﻮﻥ ﮔﺮﮒ ﺷﺪﻩ ای
به ﭼشمانت مشکوکند
می ﮔویند ﮔﺮﮒ است ﺩﯾﮕﺮ
همیشه در فکر وحشی بازیهاش است
می ﮔویند ﮔﺮﮒ است , نامرد است
می ﮔویند ﮔﺮﮒ است بی شرف است
می ﮔویند ﮔﺮﮒ است , ﮔﺮﮒ زاده است قطعا !!
می ﮔویند ﮔﺮﮒ است نزدیکش نروید
می ﮔویند ﮔﺮﮒ است ........
و تو ﭼﻮﻥ ﮔﺮﮒ ﺷﺪﻩ ای
در جواب حرف هایشان فقط می خندی و می روی...

.
.
..



گرگ فقط یک دوست دارد:عقل و سیاستش
یک هدف دارد:دریدن و نابود کردن
یک دوا بر زخم هایش دارد:زوزه
یک عشق دارد:جفتش
یک افتخار دارد:اصالتش
یک علاقه دارد:کشتن
و یک خاطره دارد:اولین خون




.
.
.
ﮐﺴﯽ ﻏﺮﻭﺭ ﮔﺮﮒ ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﻧﮑﺮﺩ ...
ﻣﺮﺩﻡ ﻋﺎﺷﻖ ﺳﮕﻬﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ...
ﭘﺎﯾﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﻡ ﺗﮑﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ !..

.
.
.


من نماد یک آتشم...
آتشی سرد که گرگی گشته است...
و با زوزه هایش زمین را بجوش می آورد...
و با پنجه هایش زمان را میسوزاند...
من یک گرگم...
درنده ای وحشی تر از انسان...

.
.
.


ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺘﻬﺎ گرگﻫﺎ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺭﺍ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭼﻮﻥ ﻧﻪ
ﻣﺜﻞ ﮐﻔﺘﺎﺭ ﻻﺷﺨﻮﺭﻧﺪ، ﻧﻪ ﻣﺜﻞ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺩﺯﺩﻧﺪ، ﺁﻧﻬﺎ گرگند،
ﻻﻏﺮﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﺻﺎﻟﺘﺸﺎﻥ ﺭﺍﺍﺯﺩﺳﺖ ﻧﻤﯿﺪﻫﻨﺪ .

.
.
.

لاشخور ها همیشه دورشان شلوغ است...
 
برای گرگ بودن گاهی باید تنها بود.


.
.
.

نبرد های پی در پی...
زمانی برای جشن گرفتن نگذاشته است...
برای لشکر ما...لشکری دو نفره...
لشکری که نه رام می شود نه آرام میگیرد..
آرامش در نبرد است...
در دریدن!

.
.



تغییر سرآغاز...کامل شدن است...
جایی که عقاب ها و گرگ ها دست به دست هم میدهند...
جایی که قدرت های زمین و آسمان با هم یکی می شوند...
آنجاست که گرگ ها هم پرواز میکنند...به سان عقاب ها...
اما در بالا ترین کرانه ی آسمان...گرگ ها سقوط میکنند...
آری سقوط...گرگ ها سقوط را برمی گزینند
وقتی میبینند...
کلاغ ها هم پرواز میکنند...به سان عقاب ها...

سقوط رستگاریست وقتی کلاغ ها پرواز می کنند

.
.
.

ه ما می گویید گرگ گرسنه

شما راست می گویید

مـــا گرگ گرسنه ایم
 ولی گرگ گرسنه بودن افتخارش از

 ســگ قلاده به گردن و سیر بیشتر است... !


.
.
.



 گرگ با همنوعانش شکار می کند...!!

خو می گیرد زندگی می کند...!!

ولی چنان به آنان بی اعتماد است که شب هنگام خواب با یک چشم باز می خوابد...!!

شاید گرگ معنی رفاقت را خوب درک کرده است...!!!

.
.
.


در میان گرگها خود را به موش مردگی زدم
نه اینکه از ترس خورده شدن،
طاقت زخمی دیگر را نداشتم...


.
.
.


روزی گرگی را میدریدند،

سگهایی میدریدن که روزگاری از زوزه اش میدویدند...

.
.
.




ﻣﯿﮕﻦ ﮔﺮﮒ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺮﻩ ﺯﯾﺮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻭ ﺯﺧﻤﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﻣﯿﮑﺸﻮﻧﻪ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﺟﺎﺩﻩ ... ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﮐﺴﯽ ﮐﻤﮑﺶ ﮐﻨﻪ ﻭ ﺯﺧﻤﺶ ﻫﺎﺷﻮ ﺑﺒﻨﺪﻩ ... ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﮐﺴﯽ ﯾﻪ ﮐﺎﺳﻪ ﺁﺏ ﺑﺬﺍﺭﻩ ﺟﻠﻮﺵ ... ﻓﻘﻂ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺩ ﺑﺮﻩ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﺰ ﮐﻨﻪ ﻭ ﺑﺎ ﺩﺭﺩ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺴﺎﺯﻩ ﺑﺮﻩ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﮐﺴﯽ ﺑﻬﺶ ﺳﻨﮓ ﻧﺰﻧﻪ !!! ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺭﻓﯿﻖ؟؟ ﺩﺍﺭﻡ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﻣﯽ ﺭﺳﻮﻧﻢ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﺟﺎﺩﻩ ... ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺑﻐﻠﻢ ﮐﻨﯽ ... ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺣﺎﻟﻤﻮ ﺑﭙﺮﺳﯽ ... ﯾﺎ ﺯﺧﻤﺎﻣﻮ ﺑﺒﻨﺪﯼ ... ﻓﻘﻂ ... ﻓﻘﻂ ﺍﻭﻥ ﺳﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﺸﺘﺖ ﻗﺎﯾﻢ ﮐﺮﺩﯼ ﯾﺎ ﺑﻨﺪﺍﺯ ﺯﻣﯿﻦ ﯾﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﺑﺰﻥ ﻭﺑﻌﺪﺵ ﺑﺮﻭ !!! ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺴﺘﻢ ﺭﻓﯿﻖ ... ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺴﺘﻢ ﻭﻟﯽ ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﯼﮐﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺎﺷﻢ...!!


.
.
.

لعنت به دنیایی؛
که "گرگــــــــــــــــــ" باشی و،
زندگی ات سگــــــــــــــی باشد...


.
.
.

خنده ام میگیرد
به گرگ های امروز که با یک نگاه خرگوش ها رام میشوند....

.
.
.


گرگ درونم پیـــــــــر شده، رو به افولم، این جنگل خــــــــانه امیدم بود

اما امروز چهاردیواریه زندانی شده است که گویی یک انفرادی سرد و خالیست،

زوزه میکشم و صدایم طنین افکن راهروی تنهایی ام میشود...


.
.
.

سرخپوستی پیر به نوه ی خود گفت :

فرزندم در درون ما ،
بین دو گرگ کارزاری برپاست ...

یکی از گرگ ها شیطانی به تمام معنا ،
عصبانی ، دروغگو ، حسود ، حریص و پست ...
و گرگ دیگر ...
آرام ، خوشحال ، امیدوار ، فروتن و راستگو ...

پسر کمی فکر کرد و پرسید :
پدر بزرگ کدامیک پیروز است ؟

پدر بزرگ بی درنگ گفت :
همانی که تو به او غذا می دهی ... !


.
.
.
گرگ درونت را آزاد نکن، برای کفتارهای ناچیز اطرافت خفاش هم زیاد است...

.
.
.

طراف این جنگل شیری نیست،
سرتاسر قلمرو ما را کفتارهایی گرفته‌اند که منتظر لغزشی از برادری ما هستند،
ما نمیلغزیم،‌
آنکه میلغزد اصلاً گرگ نیست،
ادای گرگها را در می‌آورد،
به هر حال اطراف ما که شیری نیست،
اگر هم بود باکی نیست؛
چون ما گرگ هستیم، با هــــــــم از هیچ نمیترسیم...

.
.
.
.


گاهی تاوان "شیر" بودن حبس کردن خود در قفس است
اما
شغالان در شهر آزاد می گردند و ادعای "گرگی" میکنند.

.
.
.

گرگ که باشی؛
حرف زیادی نمیخاد بزنی،
فقط زوزه که بکشی، اونی که باید بفهمه حرفتو میفهمه...


.
.
.

اهی می خواهم انســــــــــان نباشم
گوسفندی باشم ، پا روی یونجه هـــــــا بگذارم
اما دلــــــــــی را دفن نکنم
گرگی باشم ، گوسفند هـــــــا را بِدَرم
اما بدانم ، کــــــــارم از روی ذات است نه از روی هوس
خفاشی باشم که شبها گـــــــــردش کنم
با چشمهـــــــــای کور ،‌ اما خوابی را پرپر نکنم
کلاغی باشم که قار قار کنم
پرهــــــــایم را رنگ نکنم و دلــــــــی را با دروغ بدست نیاورم...
.
.
.

سلطان جنگل نیستم  اما از من خواهی ترسید

من همان صدای مخوفی هستم

که شب هنگام هاله مرگ بر تمام جنگل میچکانم

تو میترسی اما من آواز تنهایی میخانم غریبه...



.
.
.


خیره خیره نگاهم نکن چشم هایم دیگر سگ ندارد

که آبِ دهانت  هار هار برایش راه بیافتد

گرگی درونش خفته است

 
 حواست جمع باشد!!!  می دَرَد...!!


.
.
.




گرگ بودن عزاب تنها بودن را دارد، از گله بیرون افتادم،

میشنوند نجوای زوزه هایم را،

هیهــــــــــــــات اینجا فقط جغدها با صدای زوزه هایم سر برمیگردانند...

.
.
.



یه گرگ هیچوقت خسته نمیشه، هیچوقت جا نمیزنه
یه گـــــــــــرگ همیشه گرگ میمونه...

.
.
.


گــــــــــــــــــــرگ که باشی،
معنی زوزه را میفهمی،
کاش میان انسانها نبودم...



.
.
.




یــا آشتــی یــا جــنــــگ
قهر واسه شغـال‌هاست


.
.
.





از نظر انسانها " سگها" حیواناتی با " وفا " و " مفید " هستند ولی از نظر گرگها سگها گرگهایی بودند که تن به بردگی دادند!!!تادر آسایش زندگی کنند...



.
.
.







زگرگ های درنده نمی هراسم که به جسمم حمله کنند ،


تمام ترسم از آدمهای گرگ نمایی ست که روحم را پاره پاره کردند


.
.

.



من گرگ نیستم...
وقتی تو خودت را به من عرضه میکنی من از نظر تو گرگ میشوم...
نه بخاطر بدی هایم,نه بخاطره ظاهرم, بلکه بخاطر شهوتی که تو را فرا گرفته ....
این را بدان یک گرگ هیچ وقت تنها حمله نمی کند ....
آنجایی که تو مرا گرگ دیدی ،ایمان دارم گرگ های دیگر بارها به آن حمله کرده اند....!



.
.
.




چوپان قصه ما دروغگو نبود
او تنها بود و از فرط تنهای فریاد گرگ.گرگ سر میداد
افسوس که کسی تنهای اش را درک نکرد
و همه در پی گرگ بودند در این میان فقط گرگ فهمید که چوپان تنهاست!!!!!!!!!!!!!





.
..
.


اکنون وقت خود کشی ما گرگ ها رسیده است ...
جنگل بماند برای خرگوش های زیبا ...




.
.
.




ﮔﺮﮒ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﻋﺎﺷﻖ ﻃﻌﻤﻪ ﺍﺵ ...
ﻧﺰﺩﯾﮑﺶ ﺷﺪ
ﺑﻮﯾﯿﺪﺵ
ﺑﻮﺳﯿﺪﺵ ﻭ
ﺑﺎ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﮔﻠﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺪ ...
ﺍﻓﺴﻮﺱ ...
" ﺫﺍﺕ " ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﻤﯽ ﺷﻨﺎﺳﺪ !!...
ﺷﯿﺮﻫﺎ ﺍﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺳﻠﻄﺎﻥِ ﺟﻨﮔــَـﻠَﻨﺪ !
ﻭ ﺑﺒﺮ ﻗﻮﯼ ﺗﺮﯾﻦ ﺣﯿﻮﺍﻥِ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ!
ﺍﻣﺎ ﺧﻨﺪﻩَ ﻡ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭِ ﯾﮏ ﺁﺩﻡ
ﺩﺭ ﺳﯿـــﺮﮎ ﺑﺎﻻ ﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﭙَﺮﻧﺪ !
ﻭﻟــﯽ " ﮔﺮﮒ " ﺭﺍﻡ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ !
ﻫﻤـــﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﻨﺪ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ " ﮔﺮﮒ "
ﺣُــﮑﻤﺶ " ﻣـــَـــﺮﮒ " ﺍﺳﺖ........................



.
..
.


گرگ روزگار بودم....


شغال ها هم جرات رویا رویی با من را نداشتند.....


حال که توبه کرده ام ...


اهو ها هم برایم خط و نشان میکشند.... ...


درست است که ما رفته ایم و توبــــه کرده ایم اما به اهو ها بگویید

در قلمروی ما با احترام عبور کنند مگر نمیدانند که توبه گرگ مرگ است






.
.
.


ﺑﺎ ﮔﺮﮔﻬﺎ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﮐﻦ ......
ﭼﻮﻥ ﺗﺎ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﻧﺸﻮﻧﺪ ......
ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ ......
ﻭﻟﯽ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺗﺎ ﺳﯿﺮ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ....
ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ.......
گرگ باش...مغرور.....
مثل گرگ حتی به شیر هم رحم نکن...
به مانند گرگ باش دشمن را بدر...
در برابر سگان ولگرد بی تفاوت باش...
آن ها با پارس کرن های بیهوده زنده اند...
گرگ باش...
زوزه ی گرگ از تنهایست . . .
ولی گرگها دسته جمعی زوزه میکشند . . .
در دنیای گرگها اعتماد یعنی مرگ . . . .
با همه باش اما تنها ...

گرگ باش مثل من



.
.
.




یا با گــــــــــُــرگ رفیــــــق نشـــو..
یا اگـــــــــه شــــــــُــــــــدی پُشــــــــــت گـــــُــرگ رو بخـــــــاطـــــــِر یـــــــه
آهـــــوى بـــــى مَعــــــرفت خالــــی نــــَکـُن.!!!!




.
.
.




سلامتی اون گرگ تیر خورده ای که هیچ موقع از زخم ناله نمیکنه....

چون خوب میدونه اگه بناله کفتارها احساس غرور میکنن.....!
زخمم خوب میشه .... بی ناله ..... اما .... میدرم ....

تمام کفتارهایی را که سر شکستن غرورم ...
شرط بستند ....
آره

*****

حکایت عجیبی ست...!!
میگن اگه یه گرگ خواست بهت حمله کنه سریع عریان شو !!!
اونوقت فقط میاد تنتو بو میکشه و راهشو میگیره و میره..!!!

و تا اخر عمرش بوى تنتو از یاد نمیبره...
و اگه بازم تو رو ببینه از بوى تنت تو رو به یاد میاره....و بهت حمله نمیکنه...!!!
اما...امان از ادمیزاد...
عریان نشده تو را چنان میدرد..
که تا اخر عمرت فراموشت نشود...

گـــــرگ بـــاش...




.
.
.




تا حالا دیدی یه گرگ میره زیر ماشین و زخمی میشه به زور خودشو میکشونه

اونور جاده...

انتظار نداره کسی کمکش کنه و زخماشو ببنده...

انتظار نداره کسی یه کاسه آب بذاره جلوش...

فقط میخواد بره یه جایی کز کنه و با درد خودش بسازه...

بره یه جایی که حداقل کسی بهش سنگ نزنه!!!

میدونی رفیق؟؟

دارم خودمو میرسونم اونور جاده...

نمیخوام بغلم کنی...

نمیخوام حالمو بپرسی...

یا زخمامو ببندی...

فقط اون سنگی که تو مشتت قایم کردی یا بنداز یا بزن و بعدش برو...

خیلی خستم رفیق...خیلی خستم...

ولی امان از اون روزی که دوباره پاشم...

همه رو غار نشین خواهم کرد....


.
.
.





گرگ پیـــر
تاج پادشاهـی را بر زمــین گذاشـــــت
وقتـی دیـد
ک هر شغالـی...
آهو شکار میکنـد


.
.
..




اینجا گرگها هم افسردگی مفرط گرفته اند دیگر گوسفند نمی درند به نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند




.
.
.




من یه گرگم....
اخلاق ندارم.....
غرورمو بشکونی کمرتو میشکونم.....
قبول شیرها قوی ترن....
ولی.....
هیچ گرگی با ضربه های شلاق اهالی سیرک...
دلقک نشده....



.
..




درد
درد مثل گرگ
گرگ را از هر طرف که بخوانی
می‌درد
مثل درد ...


.
.
.

خوب می فهمم چه حالی دارد از بی همدمی
پا به پای گرگ ها سرگرم چوپانی شدن






.
.
.
.





آهویم رفت . . .
بگذار برود . . .
حسابش بماند با گرگ های بی احساس







.
.
.


گرگها همیشه زوزه نمیکشند ...
گاهی هم می گویند :
دوستت دارم ...
و زودتر از آنکه بفهمی بره ای ...
میدرند خاطراتت را ...
و تو میمانی با تنی که بوی گرگ گرفته ... !!!



.
.
.






گرگ باش...
وفای سگ دروغ است سگ های شهر من هار اند
گرگ باش درست است از شیر ضعیف است ولی
هیچ گرگی با شلاق های اهالی سیرک دلقک نمیشود
با گرگ ها دوستی کن..
چون...تا گرسنه نشوند خیانت نمیکنند...
ولی انسان ها تا سیر میشوند خیانت میکنند..
گرگ باش...مغرور
اگر میخواهی خنجر بزنی از روبه رو بزن
مثل گرگ ها تعصب داشته باش
مثل گرگ حتی به شیر هم رحم نکن
مثل گرگ به کسی اعتماد نکن
این پایه ی یک زندگیه گرگی هست






.
.
.
.


گرگها
نه میشکنند،
نه آه میکشند،
نه نفرین میکنند،
گرگها فقط لش تنهاییشان را بر میدارند،
و میروند،
آنقدر میروند،
که حتی رفتنشان هم بی اثـــــــــــــر شود...






.
.
.
.


بدون حضور خدا
جایی نرو
به خیالت که به آبادی میرسی ...؟
نه رفیق ...
چراغی که در سیاهی می درخشد
چشم گرگ است ..
.


.
.
..
.




به تاوان تمام زخمهای که خوردم زخمی خواهم زد که شعله اش دنیارو فرا گیرد,,,,,,,,,
ترو خشک باهم بسوزن ,,,,,,,
دیگر هیچ شغالی ادعای گرگی نکند ,,,,,
ودیگر هیچ شغالی در لباس بره به جنگل نرود,,,,,
چون این بار با لباس گرگ به جنگل خواهم رفت,,,,,,,,,



.
.
..
.
.
.






تـــوبـــه نـمــیــکُــنـم....
مـــن بـــرایِ بـــه تـــــو رسـیــدن ،
از گُـــرگ هـــم سِـمِـج تَــرَم


.
.
...
.
.
.






گرگم و از خیانت نفرت دارم دیگر سمت من نیا
آهوی بد صفت تو شکار روباهی
نه هم پیاله گرگ



..
.

.
.
.
.






ماه که تمام می شود
هنوز بیدارم
این گرگ ِ دلباخته را
با خیال ِ تو
آرام می کنم


.
.
.

.








من ترسم از گرگ ها نیست ، میدانم کارشان دریدن است ،
اما با ماهیت روباه ها چه کنم
وقتی مدام لباس عوض می کنند ؟ !




.
.

.
.
.
.




ﮐﺴﯽ ﻏﺮﻭﺭ ﮔﺮﮒ ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﻧﮑﺮﺩ ...
ﻣﺮﺩﻡ ﻋﺎﺷﻖ ﺳﮕﻬﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ...
ﭘﺎﯾﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﻡ ﺗﮑﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ !..



.
..
.


.



گرگ اگر هوس گوشت کند، پوست شکار برایش مهم نیست..




.
.
.





ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺧﯿﺎﻟﺶ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ "ﺳﮓ " ﻫﻮﺍﯼ " ﮔﻠﻪ
ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ .
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ "ﮔﺮﮒ" ﻗﻮﻝ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﺷﮑﺎﺭﺵ ﺭﺍ
ﺑﻪ " ﺳﮓ " ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ...!!! ﺭﻓﯿﻖ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﻭﻓﺎ ﻫﺎ باش



.
.
.
.




دیگر به آهوها دل نمیبندم،
رفاقت جرأت میخواهد!
میروم گرگی برای رفاقت پیداکنم، که آن گرگ تنها، رفیقم باشد...!!!





.
.
.




 به نفس های خــستـــــه این "گــــــــــــــــرگ" نگاه نکن!!!
دنیــــــــا رابرای کسی دریدم........
که مـــــــرا به "سگی" فروخت!



.
.
.

.



برای رام شدن من تمام تلاشت را کردی
حالا مرا به زنجیر کشیده ای
در دستانت زخمی ام
اما رام نشدنی




.
.
..
.



زخمی ام
زخمی تر از همیشه
شکارچی کارش را کرده
درد هایم بیشمار است و
زخمهایم خوب شدنی نیست
حالا دیگر جفتم هم منتظر دریدن من است



.
.
.

.


سلامتی گرگی که فهمید چوپان خواب است اما زوزه اش را کشید تا از پشت خنجر نزند




.
.

.
.


(▓) اسمش آدم است …√
(▓) اما تو بــاور نکن..!√
(▓) گاهی کــاری می کند که√
(▓) از پس هیچ گــرگی بر نمی آیــد..√






.
.
.
.




مـــــــــن زخمــــــــهای بی نظیری به تــن دارم
اما تــــ ـــــو مهــــربان تــــرینشان بودی ،
عمیـــــق تــــرینشان ،
عــــزیــــــــز تـــرینشان !
بعــد از تــــ ـــو آدم ها
تنها خــــراش های کوچکی بودند بــر پوستـــــم
که هیچ کـــــــدامشان
به پای تـــــ ــــــو نــــــرسیــدند...!!







.
.
.
.
.

گـُـرگــی دســت بــه خــودکــُشـی زد
در وصـیــت نــامــه اش نــوشـتــه بــود :
» پـوسـتــم را بـســـوزانـیــد تــا هـیــچ وقـت
شـغــالـی در آن نـقــش مــا رابــازی نـکـنــد
کــه فــردا نــفــریــن بــّـره ای پـشــت ســرمــان بــاشــد...








.
..
.
.




گرگ زخمی
را به حال خودش رها کنید
خودش زخمش را به امید التیام میلیسد





.
.
.
..




ﺷﯿﺮﻫﺎ ﺍﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺳﻠﻄﺎﻥِ ﺟﻨگــَـﻠَﻨﺪ !
ﻭ ﺑﺒﺮ ﻗﻮﯼ ﺗﺮﯾﻦ ﺣﯿﻮﺍﻥِ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ
! ﺍﻣﺎ ﺧﻨﺪﻩَ ﻡ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭِ
ﯾﮏ ﺁﺩﻡ ﺩﺭ ﺳﯿـــﺮﮎ ﺑﺎﻻ ﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﭙَﺮﻧﺪ !
ﻭﻟــﯽ " ﮔﺮﮒ" ﺭﺍﻡ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ!
ﻫﻤـــﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﻨﺪ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ " ﮔﺮﮒ " ﺣُــﮑﻤﺶ " ﻣـــَـــﺮﮒ " ﺍﺳﺖ



.
.
.
.
.






دوره ، دوره ی گرگهاست … مهربان که باشی ، می پندارند دشمنی! گرگ که باشی ، خیالشان راحت میشود از خودشانی!!! ما تاوان گرگ نبودنمان را می دهیم .


.
.
.




برایم مهم نیست چه کسی

جایم را درقلبش گرفت،

چون میدانم پس مانده های

‏”گرگ”

را فقط

‏”سگها”

می برند!

.
.
.


حالم حال گرگی است، که خداوند توبه اش را پذیرفته اما مردمان میگویند:
" توبه گرگ، مرگ است" ...

گردآورنده: قدیم موزیک
اس ام اس خوب داری بفرس :(